چرا بازاریابی عالی خطرناک است

چرا بازاریابی عالی خطرناک است

سال گذشته کتابی برای کودکان در مورد سئو منتشر کردیم.

سئونویسان مو سفید ما

ما هیچ مشاوری برای این پروژه تعیین نکرده ایم. ما ارائه های فانتزی برای توجیه کتاب برای ذینفعان ایجاد نکردیم. ما هیچ عددی را برای تأیید تأثیر بالقوه بر آگاهی از برندمان تجزیه و تحلیل نکرده‌ایم.

در واقع، هیچ کس در SaaS، چه رسد به رقبای ما، قبلاً این کار را انجام نداده است.

ما فقط یک پایان نامه ساده داشتیم:

  • والدین به کنفرانس ها سفر می کنند
  • والدین می خواهند برای فرزندانشان چیزی به خانه بیاورند
  • والدین از فرزندان خود تمجید می کنند
  • والدین به یاد دارند که به لطف Ahrefs به شهرت رسیدند
  • ????
  • سود

اگرچه هیچ داده قبلی نداشتیم، اما به شهود خود اعتماد داشتیم. شهود ما درست بود. کتاب موفقیت بزرگی بود. مردم سیر نشدند.

یک پیام داخلی Slack درباره اینکه مشتریان ما چقدر کتاب کودکان ما را دوست داشتندیک پیام داخلی Slack درباره اینکه مشتریان ما چقدر کتاب کودکان ما را دوست داشتند

به فریادهای رسانه های اجتماعی که دریافت کردیم نگاه کنید:

https://twitter.com/ClaraSoteras/status/1757009118592671902

در بازاریابی، هیچ مدل داده ای قادر به انجام این کار نخواهد بود هرگز من به شما می گویم کتاب کودک بسازید. اما به هر حال ما یک جهش ایمانی انجام دادیم و معتقد بودیم که برجسته شدن به چیزی جسورانه تر از آن چیزی که اعداد می توانند توجیه کنند نیاز دارد.

هدف اصلی بازاریابی این است که خود را متمایز کنیم و خود را از رقبای خود متمایز کنیم. با این حال، اگر اکنون به دنیای بازاریابی نگاه کنید، فکر می کنید که کار ما تکرار است.

لوگوها شبیه به هم هستند:

وب سایت های برند نیز همینطور:

https://twitter.com/timsoulo/status/1149600136932184064

وندی اولین برندی بود که در رسانه‌های اجتماعی درباره زباله‌ها صحبت کرد، اما امروزه، هر برندی تلاش می‌کند تا جذاب‌ترین باشد.

هر برندی در تلاش است تا در رسانه های اجتماعی جذاب باشدهر برندی در تلاش است تا در رسانه های اجتماعی جذاب باشد

هنگامی که چیزی موفق می شود، هر برندی برای تقلید از آن عجله می کند. اما با این کار، تشخیص آنها از یکدیگر دشوار می شود و ویژگی های منحصر به فردی را که می تواند آنها را متمایز کند، از دست می دهند.

آنها با آشفتگی بازار یکی شده اند.

شاید این تقصیر ما نیست. به هر حال، اکثر کانال‌های بازاریابی که امروزه به آنها تکیه می‌کنیم – TikTok، Instagram، Google، YouTube، X – همگی الگوریتمی هستند.

در حالی که ما عاشق داده‌هایی هستیم که این پلتفرم‌ها به ما می‌دهند، باید بپذیریم که آنها ما را تشویق می‌کنند محتوایی تولید کنیم که ایمن، قابل تکرار و آماده برای کلیک، لایک و اشتراک‌گذاری باشد.

از آنجایی که همه ما سعی می کنیم با الگوریتم های یکسان برنده شویم، در نهایت چیزهای مشابهی خواهیم ساخت:

این هدف الگوریتم در بازاریابی است، نیرویی که خلاقیت را از بین می برد و همه را درگیر نگه می دارد.

مدیر تبلیغات، جان وانامیکر، یک بار گفت: “نیمی از پولی که برای تبلیغات خرج می کنم هدر می رود؛ مشکل این است که نمی دانم کدام نصف”. او از انقلاب داده ها خوشحال می شد، زیرا این انقلاب به طور اساسی بازاریابی را متحول کرد.

برای اولین بار، بازاریابان می توانند حدس زدن را متوقف کنند و شروع به دانستن کنند.

می‌توانیم دقیقاً ببینیم چند بار یک کلمه کلیدی جستجو شده است، چند نفر روی هر تبلیغ فیس‌بوک کلیک کرده‌اند و چند نفر ایمیل‌های ما را باز کرده‌اند. در نهایت، بازاریابی برای پرتاب دارت در تاریکی نبود.

هر کمپین را می توان تا حد کمال تنظیم کرد، در هزینه صرفه جویی کرد و درآمد را به حداکثر رساند.

اما اصیل سازی جنبه های منفی خود را دارد.

بهبود، تمرکز بر آنچه ثابت شده کار می کند، به جای آنچه که جدید است، تشویق می کند. او به جای انتخاب های جسورانه، خلاقانه و بالقوه مخاطره آمیز، تنظیمات ایمن تدریجی را ترجیح می دهد.

این بازاریابان را به سمت حداکثر محلی سوق می دهد. این تضمین می کند که ما از همان تپه خسته کننده بالا می رویم، حتی اگر پاسخ این باشد که چیزی کاملا جدید ایجاد کنیم.

بدتر از آن این است که داده‌هایی که به آن‌ها تکیه می‌کنیم ممکن است آنقدر که فکر می‌کنیم قوی نباشند.

نرخ باز شدن ایمیل؟ آنها اغلب به دلیل مسدود شدن پیکسل های ردیابی دقیق نیستند. بازاریابی عملکردی؟ مشخص است که AirBnb 542 میلیون دلار هزینه تبلیغات را کاهش داده است و هیچ تاثیری بر فروش نداشته است. سپس این واقعیت وجود دارد که تا 50٪ از ترافیک اینترنت می تواند فقط ربات باشد.

همان انقلاب داده ای که ما به آن وسواس داریم می تواند … com.boondoggle.

آیا این همان چیزی است که ما خلاقیت خود را فدای آن کردیم؟

سال گذشته ما لینک ها را فروختیم. اگرچه خرید لینک ها برخلاف شرایط خدمات گوگل است و به همین دلیل مورد بی مهری قرار می گیرد.

توییت ما اعلام کرد که در حال فروش لینک هستیمتوییت ما اعلام کرد که در حال فروش لینک هستیم

شوخی کردم – نکردیم. این یک شوخی اول آوریل بود. ما به سادگی تصاویر زیبای پیوندها را ساختیم و آنها را به عنوان NFT فروختیم.

NFT های ماNFT های ما

ها، شوخی با شما، ما حتی آن را ضرب و شتم نکردیم. شما می توانید کلیک راست کرده و هر چیزی را که می خواهید ذخیره کنید. مهمتر از همه، جامعه از شوخی کوچک ما لذت برد.

چند سال پیش، زمانی که ما از BrightonSEO حمایت مالی کردیم، فنجان های قهوه را با معیارهای کلیدواژه برای شرکت کنندگان ایجاد کردیم:

توییتی که فنجان های قهوه ما را نشان می دهدتوییتی که فنجان های قهوه ما را نشان می دهد

ما طراحی صفحه اصلی اساساً با سایرین در همان صنعت متفاوت است. ما حتی چاپ خودمان را انجام دادیم.

https://twitter.com/timsoulo/status/1222792171352252417

نمی‌خواهم بگویم که می‌دانستیم این ایده‌ها کارساز هستند. آنها به دلیلی “شرط” می کنند. می توانستیم پول خود را از دست بدهیم و زحماتمان را هدر دهیم. یا بدتر، ما تبدیل به مایه خنده صنعت می شویم و ناخواسته برای خود روابط عمومی بد ایجاد می کنیم. اما ما حدس زدیم، آزمایش کردیم و بعد عواقب آن را پذیرفتیم.

من فکر می کنم این چیزی است که آنها را عالی کرده است. با انتخاب ریسک، توانستیم بر صنعتی که معمولاً برای خارجی‌ها به عنوان «خسته‌کننده» شناخته می‌شود، تأثیر بگذاریم.

بازاریابی هرگز قرار نبود مسابقه ای به سمت پایین باشد، جایی که هر برند فرمول یکسانی را کپی می کند، الگوریتم های یکسانی را اصلاح می کند و به طور بی پایان ترفندهای کوچک ایجاد می کند. انواع مختلفی از رنگ آبی وجود دارد که می توانید رنگ دکمه CTA خود را تغییر دهید.

وقتی بقیه زیگ می کنند، شما زاگ می کنید.

اخیراً بازاریابی خارج از سایتی داشتیم که مدیر بازاریابی ما در آن حضور داشت. تیم سولو تکرار کرد که برایش مهم نیست که تیم بازاریابی “شکست بخورد”.

در واقع، پذیرش شکست یکی از دلایلی است که ما در وهله اول مایل به انجام این شرط بندی هستیم. کل فلسفه شرکت ما این است که ابتدا آن را انجام دهیم، سپس آن را درست انجام دهیم و سپس آن را بهتر انجام دهیم.

لوگوی تیم مالوگوی تیم ما

بنابراین، چگونه می‌توانید فرهنگی بسازید که جسارت و ریسک‌پذیری را تشویق کند؟

در اینجا پیشنهادات من وجود دارد:

در نهایت، شما باید آن را انجام دهید شکست را به عنوان بخشی از فرآیند بپذیرید. ریسک ممکن است برای بسیاری از بخش های بازاریابی کلمه کثیفی باشد، اما باید اعتراف کنید که هر ایده ای جواب نمی دهد.

زیرا حتی اگر “شکست” بخورید، درس گرفتن از آن اشتباهات می تواند به ایده های بهتر در آینده منجر شود.

بنابراین، بهینه سازی بیش از حد و ریسک کردن را متوقف کنید. چیزهای به یاد ماندنی برای مشتریان هدف خود ایجاد کنید. بازاریابی بهتر ایمن نیست، جسورانه است.

منبع: https://ahrefs.com/blog/why-great-marketing-is-risky/

تحریریه گوگلیسم
منتشر شده در
دسته‌بندی شده در وبلاگ

دیدگاهی بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *